سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دل دردهای یک آدم وی آی تیست

فریادها: گله از فکر!!!

سه شنبه 88 مهر 28 ساعت 9:57 عصر

 

بسم الله الرحمن الرحیم
و بذکر مولانا صاحب الامر و العصر(عج)

فریادها: گله از فکر!!!

فقط می خواستم بگم باز خدا رو شکر حاج آقا رهدار زیاد میاد دانشگاه ما، وگرنه تقریباً اصلاً جلساتی که مایه ی فکر بِشند تو صنعتی اصفهان نبود!!
(البته بچه ها از جلسه ای که بچه های آرمان، با سخنرانی امیرحسین ترکش دوز تو مسجد گذاشتند هم خیلی تعریف می کردند.)
(و البته این زحمات زیاد امثال آقا حمید و چند نفر دیگه از بچه ها رو شامل نمی شه و خدا الحق خیرشون بده؛ ولی در مورد بعضی ها...)

التماس دعا
یاعلی



  • کلمات کلیدی : فریادها، فکر
  • نوشته شده توسط : سجاد نوروزنژاد قادی | نظرات دیگران [ نظر]

    فریادها : به نام همراه اول

    شنبه 88 مرداد 10 ساعت 12:8 عصر


    بسم الله الرحمن الرحیم
    و بذکر مولانا صاحب الامر و الزمان عج


    به نام همراه اول*

    اولین باری که عبارت همراه اول را شنیدم، کیش شدم**! همراه اول!! همه جا با شما، و خُب قاعدتاً حتی همراه تر از اقرب الیک من حبل الورید!! بالآخره، دو همراه اول که در یک مرهوم(همراه شونده) نمی گنجند، می گنجند؟!؟!!
    شاید زیاد مهم به نظر نرسد، ولی باور کنید تاثیرش را در اذهان ما و نسلهای بعدتر دارد.
    فقط مانده ام آنجایی که  همراه اول آنتنش صفر است، وضع آنتن دهی اقرب الیک - که گویا اولین همراه، او نیست - چطور است! طبق عقل شهروندی، لابد ...!
    اما الحمد لله، عقل ما هنوز حداقل جوابی که دارد این است که همراه اولُ* اَعلَم!!

    --------------------------------------
    *اشتباه نشود، نعوذبالله منظور همراه اول نیست، منظور اقرب الیک من حبل الورید است.
    ** الحمدلله کار به مات شدن نکشید!

    التماس دعا
    یا علی



  • کلمات کلیدی : فریادها، همراه اول
  • نوشته شده توسط : سجاد نوروزنژاد قادی | نظرات دیگران [ نظر]

    این نسخه اصلی آقا محسن نیست!! المثنیست!!

    سه شنبه 88 خرداد 12 ساعت 2:46 عصر

    بسمه تعالی

    (اولش بگویم که این برداشت شخصی من از نکته آخر فیلم مستند محسن رضایی است و بس؛ و آن وقت نمی دانستم دیگرانی هم مطالبی از برداشتهایشان از این مساله را روی اینترنت گذاشته اند. والسلام)

    به عنوان جوانی که امام انقلاب را ندید(!!)،
    امام خمینی (ره): ملاک، حال فعلی افراد است.

    فیلم آقا محسن را که دیدم نکته ای در آخرش برایم تازه بود، و آن هم المثنی بودن شناسنامه محسن رضایی بود.
    ولی مساله این نبود. مساله تاکیدی بود که در فیلم، با پخش صحنه آهسته ی لحظه نشان دادن شناسنامه توسط محسن رضایی در ستاد انتخابات کشور، روی این المثنی بودن شده بود.

    و برداشت من این بود که این یعنی
    ...محسن رضایی عوض شده،

    حالا دیگر او آقا محسن بچه های جبهه نیست،
    هویتش را عوض کرده،

    او دیگر دکتر رضایی است،
     اقتصاددان...

    ---------------------------------------------

    خیلی سعی کردم پیش خودم روی یکی از جملاتی که در فیلم مستند اول، از زبان محسن رضایی بیرون آمد ماله بکشم، ولی نتوانستم.
    آنجا که در اواخر فیلم در جلسه دیدار با دانشجویان عبارتی با این مضمون گفت که ما دیگر نباید مثل بعضیها در دهه اول انقلاب، ادعا کنیم که برای جهان حرف داریم. ما برای خودمان هم طرح نداریم. اول باید برای خود طرح داشته باشیم.

    خیلی سعی کردم بگویم خوب حرفش درست است دیگر - هرچند با یک زاویه دید می توان گفت حرفش درست است - ولی آن لحن بیان و آن نگاه که رضایی در جاهای دیگر داشت... به آن نگاه درست نمی خورد،
    به جای آنکهبرنامه های او ناشی از آن نگاه شد، نگاه او تحت تاثیر برنامه ها بود؛
    و این نگاه،
    چیز دیگری می گفت...

    یکی از دوستان از حاج همت جمله ای نقل می کرد :
    "جنگ ما وقتی تمام می شود که فرماندهان ما سوار تویوتای کولردار شوند."

    یا علی



    نوشته شده توسط : سجاد نوروزنژاد قادی | نظرات دیگران [ نظر]


    لیست کل یادداشت های این وبلاگ

    فایل ها
    سخنرانی حاج حسین یکتا
    ساعات روزانه مؤمن
    [عناوین آرشیوشده]