سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دل دردهای یک آدم وی آی تیست

صفریهای 88

یکشنبه 88 آذر 29 ساعت 2:53 عصر

بسم الله الرحمن الرحیم
و بذکر مولانا صاحب الامر و العصر عج

صفریهای 88!!

پنجشنبه و جمعه رو جاتون خالی قم بودیم. با 2 تا اتوبوس صفری 88، و 10، 12 تا سال بالایی.
قبل اردو به علی مشایخی گفتم مه دارم میرم که هم امیدم بیشتر بشه و هم با دیدن صفری ها کم بیارم.
علی گفت با این دید اگه برم ممکنه ناامید بشم؛ و لی خب الحمدلله واقعا کم آوردم. بچه های کاردرستی بودن، و البته شنگول. علی مهدیان شب جمعه، شب اول محرم، اومد جمکران و برامون خوند. صبح جمعه هم اومد حسینیه مون. اون هم خیلی صفا کرده بود با بچه ها.

اللهم عجل لولیک الفرج
خدا همه شون رو برای آقا حفظشون کنه و برسونتشون.
الهی آمین

التماس دعا
یا علی



  • کلمات کلیدی : دفترچه، بسیج
  • نوشته شده توسط : سجاد نوروزنژاد قادی | نظرات دیگران [ نظر]

    پدر شهید محمد منتظری رفت!!

    یکشنبه 88 آذر 29 ساعت 2:29 عصر



    بسم الله الرحمن الرحیم
    و بذکر مولانا صاحب الامر و العصر عج

    پدر شهید محمد منتظری رفت!!
    هفتمِ سبزش!! هم که میشه عاشورا

    قبلا زیاد خوانده بودم و شنیده بودم "اللهم اجعل محیای محیا محمد و آل محمد و مماتی ممات محمد و آل محمد"
    حالا بهتر می فهمم که اگر "محیای"، اونطور نباشه، "ممات" نمی تونه اونطور باشه!

    انشاالله خیر است!

    اللهم عجل لولیک الفرج

    التماس دعا
    یاعلی



  • کلمات کلیدی : حیات، منتظری، سیاست
  • نوشته شده توسط : سجاد نوروزنژاد قادی | نظرات دیگران [ نظر]

    شعر: ایران من

    پنج شنبه 88 آذر 19 ساعت 11:47 صبح

    بسم الله الرحمن الرحیم
    و بذکر مولانا صاحب الامر و العصر عج

    ایران من، بلات مهل بر سر آورند
    مگذار در تو اجنبیان سر بر آورند
    در تو مباد میهن مستان و راستان
    تزویر را به تخت به زور زر آورند
    چیزی نمانده است که فرزندهای تو
    از بس شلوغ، حوصله ات را سر آورند
    همسنگران به جان هم افتاده اند و سخت
    در تو مباد حمله به همسنگر آورند
    با دست دوستی نکند راویان فتح
    از آستین خویش، برون خنجر آورند
    فرزانگان شیفته ی خدمتت مباد
    تشنه ی مقام، بازی قدرت در آورند
    تا حل کنند مشکل آسان خویش را
    چیزی نمانده اجنبی داور آورند
    وجدان بس است، داور ایرانی نجیب
    شاهد نیاز نیست که در محضر آورند
    در تو برای هم، وطنِ مردِ من مخواه
    یاران روزهای خطر لشکر آورند
    بردار و در کلیله و دمنه بخوان مباد
    در تو بجای شیر، شغالِ گر آورند
    در تو مباد مکر شغال و صدای گاو
    همسر شوند و حمله به شیر نر آورند
    نه نه مباد باز امیر کبیر من
    بهر گشودن رگ تو نشتر آورند
    ساکت نشسته ای وطن من سخن بگو
    چیزی نمانده حرف برایت در آورند
    در تو مباد جای بدنهای نازنین
    از آتش مناظره خاکستر آورند
    نه، نه، مباد مغز جوانان خوراک جنگ
    فرمان بده که کاوه آهنگر آورند
    همسنگران به جان هم افتاده اند و گرم
    تا نان، برای مردم ناباور آورند
    مردم که آمدند به اعجاز رأی خویش
    از لجّه های رنگ برون گوهر آورند
    ایران من بلند بگو، ها، بگو، بگو
    مردم نیامدند که چشم تر آورند
    مردم نیامدند که بر روی دستها
    از هجم سبز، دست گل پر پر آورند
    مردم نیامدند که از انفجار سرخ
    از خون عاشقان وطن ساغر آورند
    مردم نیامدند خدا را عوض کنند
    مردم نیامدند که پیغمبر آورند
    مردم نیامدند دو دسته شوند و باز
    حمله به هم به دمدمه سرتاسر آورند
    مردم نخواستند بساتی به هم زنند
    مردم نخواستند که نامی بر آورند
    مردم که پاسدار شکست و درستی اند
    ناظر به هرچه خیر و به هرچه شر آورند
    مردم که داوران کهنسال و کاهنند
    نه مهره های پوچ که در شش در آورند
    مردم که آمدند کتاب و کلاس را
    از پایتخت جانب آبیدر آورند
    مردم که آمدند چراغ امید را
    در ظلمت شبانه به هر معبر آورند
    آیینه ی تمام قد عشق، پیش تو
    یاران چگونه سر ز خجالت بر آورند
    این شاخه های سر به درِ ریشه در خزان
    در محضر بهار چه بر گُبّر آورند
    نامحرمان خلوت انس تو، با چه رو
    ایران من دوباره تو را در بر آورند
    من عاشقانه شاعرم و شاعر وطن
    بیرون مرا مخواه که از چنبر آورند
    اسفندم و به پای تو بی تاب سوختن
    چشم من از تو دور، بگو مجمر آورند
    من رأی داده ام به تو و میدهم به تو
    از کاسه چشمهای مرا گر در آورند

    مرتضی امیری اسفندقه
    دیدار شعرا با رهبر - 14/6/1388

     



  • کلمات کلیدی : ایران، شعر، امیری اسفندقه
  • نوشته شده توسط : سجاد نوروزنژاد قادی | نظرات دیگران [ نظر]

    یادگاران: کتاب روح الله - ص2

    پنج شنبه 88 آذر 19 ساعت 11:39 صبح

    بسم الله الرحمن الرحیم
    و بذکر مولانا صاحب الامر و العصر عج

    دور هم جمع بودیم. شوخی شوخی گفتیم «دعوتمان نمی کنید خمین، به مان سور بدهید؟» جدی گرفت. همه با هم راه افتادیم.
    توی راه ماشین خراب شد. گوشه ای روی زمین نشستیم منتظر تا ماشین راه بیفتد. کاری نداشتیم. عمامه هایمان را باز می کردیم و دوباره می بستیم که سرمان گرم شود. ناراحت شد. گفت « به جای این کار بیهوده، می توانستید یک بحثی بکنید.»

    یادگاران 18، کتاب «روح الله»، خاطره 2

    یا علی



  • کلمات کلیدی : یادگاران، روح الله
  • نوشته شده توسط : سجاد نوروزنژاد قادی | نظرات دیگران [ نظر]

    پاسخِ نامه ای به آیه الله مصباح یزدی

    دوشنبه 88 آذر 9 ساعت 7:4 عصر

    بسم الله الرحمن الرحیم
    و بذکر مولانا صاحب الامر و العصر عج

    چندی پیش نامه ای برای استاد علامه مصباح یزدی فرستادم. این پاسخ (هر چند مطمئن نیستم که از شخص ایشان باشد) برایم آمده:

    برادر عزیز
    سلام علیکم و رحمة الله
    توصیه ما این است که کارهایی را که می‌دانید مطلوب خداست و باید انجام داد یادداشت کنید و بر اساس آنها برنامه روزانه‌ای تنظیم نمایید، به گونه‌ای که شکی در صحت آن‌ نداشته باشید و تصمیم بگیرید که این برنامه را دقیقاً اجرا کنید و در مرحله دوم مواردی را که در باره آن‌ها شک دارید با بهترین اشخاصی که می‌شناسید در میان بگذارید و هر کدام از آنها را که مطمئن شدید به لیست معلوماتتان اضافه کنید. ما بر اساس روایات فراوانی که از اهل‌بیت(ع) رسیده، مطمئن هستیم که اگر کسی به آنچه می‌داند عمل کند، خدا او را به چیزهایی که نمی‌داند آگاه می‌سازد. « مَنْ عَمِلَ بِمَا یَعْلَمُ وَرَّثَهُ اللَّهُ عِلْمَ مَا لَمْ یَعْلَمْ »( بحارالأنوار، ج 40، ص 128، باب 93.)
    در پایان تأکید می‌کنیم دعا و توسل و معاشرت با صالحان و پرهیز از اهل گناه و مطالعه کتاب‌های مفید را فراموش نکنید.
    از خداوند تعالی توفیق شما را در شناخت اسلام و عمل به وظایف خواستاریم.

    ------------------------------------------------------------------------------------------

    طبق عهدم تا به اینجا 2 کتاب خوانده ام:

    آخرین کتاب از سری کتابهای "یادگاران" راجع به حضرت امام خمینی(ره)

    از سری کتابهای "دیدار با ابرار"، راجع به حضرت آیه الله شاه آبادی

    الآن هم دارم "مطلع مهر" دکتر بانکی را می خوانم.

    اللهم عج لولیک الفرج

    التماس دعا
    یا علی



  • کلمات کلیدی : صراط، حیات
  • نوشته شده توسط : سجاد نوروزنژاد قادی | نظرات دیگران [ نظر]

    <      1   2   3   4   5   >>   >

    لیست کل یادداشت های این وبلاگ

    فایل ها
    سخنرانی حاج حسین یکتا
    ساعات روزانه مؤمن
    [عناوین آرشیوشده]