سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دل دردهای یک آدم وی آی تیست

عهد ها: نوشتن فقط پس از یک کتاب

چهارشنبه 88 آذر 4 ساعت 3:58 عصر



بسم الله الرحمن الرحیم
و بذکر مولانا صاحب الامر و العصر عج

عهدها:
از این به بعد نمی نویسم، مگر بعد از پایان مطالعه یک کتاب یا سخنرانی؛
و اندکی تأمل روی آن.

انشاالله

یا علی



  • کلمات کلیدی : نوشتن، عهد
  • نوشته شده توسط : سجاد نوروزنژاد قادی | نظرات دیگران [ نظر]

    درفشان

    یکشنبه 88 آبان 24 ساعت 9:24 عصر


    بسم الله الرحمن الرحیم
    و بذکر مولانا صاحب الامر و العصر عج

    احسان درفشان هم رفت. امروز ساعت 6 عصر بلیط داشت. دیشب هم شیرینی فراغ التحصیلیش رو داد.
    انشاالله خیره.

    یا علی



  • کلمات کلیدی : نوشتن، درفشان
  • نوشته شده توسط : سجاد نوروزنژاد قادی | نظرات دیگران [ نظر]

    ما از یار ماندگان

    دوشنبه 88 آبان 18 ساعت 6:58 عصر

    بسم الله الرحمن الرحیم
    و بذکر مولانا صاحب الامر و العصر عج

    ما از یار ماندگان

    وقتی کسی، تو را نبیند.
    وقتی تو، کسی را نبینی.
    وقتی تو، خودت را نبینی، و وقتی کسی، کسی را نبیند...

    ماجرای ما زمینگیران و خستگان، روایت آنیست که هم می خواهد از پی کاروان برود، و هم می خواهد بیاساید؛ آن دویدن می خواهد، و این لَمیدن. این است که لَختی میدویم، و لَختی می نشینیم. و این است که همه اش جامانده ایم و همه اش خسته ایم...
    اللهم ثبِّت اَقدامنا...
    یاعلی


  • کلمات کلیدی : درد دل
  • نوشته شده توسط : سجاد نوروزنژاد قادی | نظرات دیگران [ نظر]

    رابطه چای و مطالعه و پژوهش!!

    دوشنبه 88 آبان 18 ساعت 5:6 عصر

    بسم الله الرحمن الرحیم
    و بذکر مولانا صاحب الامر و العصر عج
    رابطه چای و مطالعه و پژوهش!!
    *دیشب رفتیم خونه شمس. هرچند خانمش نبود، ولی باز هم به اندازه کافی هم از شمس، و هم از رئیسی که الآن همسایه شمس هستش، آبرو ریختم... جاتون خیلی خیلی خالی!
    **امروز برنامه زیارت عاشورای صبح ها، تو الغدیر دوباره شروع شد الحمد لله!
    ***عصری هم اومدم دکّون، حقیقتش مهمترین چیزی که بهش فکر می کردم، چایی بود که حاج آقا سبحانی میذاره! بدجور خرابش بودم، ولی خبری نبود. داشتم قضیه رو فراموش میکردم، که... الآن نشستم توی مطالعه و پژوهش، احسان درفشان هم از چایی گفت و خلاصه داغ ما تازه شد.
    گفتم بنویسمش. احسان گفت بعدش هم جواد زارع میاد میگه خاک تو سرت با اون فضا شناسیت، این رو بایست تو فوق برنامه مینوشتی، نه مطالعه و پژوهش!!
    خلاصه اینکه گفتیم برای این که بگیم زنده ایم هنوز، یه چیزی گفته باشیم.
    هر وقت هم دارید چایی میخورید یادی از ما کنید!
    یا علی


  • کلمات کلیدی : نوشتن
  • نوشته شده توسط : سجاد نوروزنژاد قادی | نظرات دیگران [ نظر]

    فریادها: گله از فکر!!!

    سه شنبه 88 مهر 28 ساعت 9:57 عصر

     

    بسم الله الرحمن الرحیم
    و بذکر مولانا صاحب الامر و العصر(عج)

    فریادها: گله از فکر!!!

    فقط می خواستم بگم باز خدا رو شکر حاج آقا رهدار زیاد میاد دانشگاه ما، وگرنه تقریباً اصلاً جلساتی که مایه ی فکر بِشند تو صنعتی اصفهان نبود!!
    (البته بچه ها از جلسه ای که بچه های آرمان، با سخنرانی امیرحسین ترکش دوز تو مسجد گذاشتند هم خیلی تعریف می کردند.)
    (و البته این زحمات زیاد امثال آقا حمید و چند نفر دیگه از بچه ها رو شامل نمی شه و خدا الحق خیرشون بده؛ ولی در مورد بعضی ها...)

    التماس دعا
    یاعلی



  • کلمات کلیدی : فریادها، فکر
  • نوشته شده توسط : سجاد نوروزنژاد قادی | نظرات دیگران [ نظر]

    <      1   2   3   4   5   >>   >

    لیست کل یادداشت های این وبلاگ

    فایل ها
    سخنرانی حاج حسین یکتا
    ساعات روزانه مؤمن
    [عناوین آرشیوشده]